روزنگار, مقاله

روزنگار۵مرداد۱۴۰۱(مدیریت یک هویی)

مدیریت یک هُویی

از آنجایی که ما در کشوری سرشار از مدیران ارشد ونخبه زندگی می کنیم پیش قراول مدیریت یک هویی هستیم  مخترع ومبتکر آنهم مدیرانی هستند که شبانه روز برای این مملکت در تلاش وتکاپو هستند.

هرروزاز این باغ بری می رسد تازه تر از تازه  تَری می رسد(شعر پویان سلیمانی)

امروز برای انجام امور به واحد مالیاتی واقع در بلوار مطهری کرج مراجعه کردم. بعداز پیدا کردن جای پارک عالی، از پله های ورودی با شعف بالا رفتم که کارم زود تمام شود وبتوانم  دخترم را به خانه برگردانم.

ساعت هفت ونیم صبح اورا برای گرفتن نسخه داروهایم به درمانگاه رسانده ام. میخواستم تا کارم تمام شد در مسیررفتن به محل کار اورا به هلال احمر ببرم تا دارویم را بگیرد.

مسیر برگشت را مرور می کردم، در ورودی رابا آرنج هل دادم. خانمی  مسن ولی سرزنده با نگهبان مشغول بحث بود بی توجه میخواستم رد شوم که مرد گفت: خانم کجا؟

گفتم:طبقه پنجم خانم جلالی.

مرد گفت: نمی توانید بروید. به من مجال سوال را نداد وادامه داد: دولت اعلام کرده به دلیل آلودگی هوا دو ساعت دیرتر ادارات باز می شوند.

در ابتدا نفهمیدم که چه منظوری داشت. با وجود ماسکی که تا زیر چشمها کشیده بود کمی مردد ماندم.

خانم مسن به سمت آسانسور که دو مرد در حال سوار شدن بودند رفت ونگهبان صدایش کرد:خانم برگردید.

زن دستش را از پشت تکانی داد وگفت: شاید یک شیر پاک خورده ای پیدا شود وکارم را راه بیندازد.

به نگهبان گفتم: یعنی چی؟ کی اعلام شده که ما خبردار نشدیم؟

گفت:نمی دانم فقط می دانم که کارمندان واحد های اداری امروز ساعت نه سر کار می آیند.

از پله ها پایین که می آمدم مردان وزنانی را دیدم که مستاصل برای این همه وقت کشی به سراغ خانه ویا محل کارشان می رفتند. واقعا با دو ساعت دیر باز شدن ادارات میزان آلودگی هوا تغییر می کند؟ ویا این هم دست مره ای برای سنگ قلاب کردن ملت بیچاره است. (اینکه همیشه کارمندان ادارات دولتی از تعطیلی ها خبردار هستند هم یک معجزه دیگر است).

پ.ن.از یک سو دائم در بوق وکرنا فریاد آن تایم بودن ومدیریت زمان ودرست مصرف کردن فرصتها به گوش می رسد. از سوی دیگرهر روز به بهانه های مختلف ادارات وارگانها وسازمانهای دولتی را تعطیل می کنند. اگرچه با وجود بودن در ساعات اداری هم کار چندانی صورت نمی گیرد.

این تصمیمات شبانه وبدون برنامه باعث شده است که کارمندان رده پایین تر هم وقت وزمان مردم را بی ارزش بدانند.

روز گذشته دریک اداره دیگر بودم. مرد پشت میز بارها دکمه پوشه را باز وبسته می کرد تا آنطور که میخواهد ببندد. بعدهم یادش افتاد تا کشو میزش را مرتب کند. محتویات کشو اعم از شکلات وکیک وکلوچه های رنگ ووارنگ ونوشیدنی های مختلف را بیرون کشید.

برای لحظه ای فکر کردم به سوپر مارکت مراجعه کردم. با چرخاندن سر به چپ وراست متوجه شدم هنوزدر اداره مورد بحث هستم. مرد به کارش ادامه داد تا خوراکی هایش حسابی مرتب شدند. برای او اصلن مهم نبود که صفی طویل در انتظار عنایات ایشان روی یک پا ایستاده اند.

خانمی آنطرفتر فرزند دو ساله اش را همراه آورده و محیط کار را با شهر بازی اشتباه گرفته بود. کودک را جلوی مانیتور نشانده وآرام صبحانه اش را لقمه لقمه بردهان کودک می گذاشت. مراجعه کننده در سکوت، این پا وآن پا می کرد تا دهان مادر وفرزند بالاخره بسته شود. آیا این وقت وزمان من مراجعه کننده نیست که به تاراج می رود؟

اینها مربوط به اول صبح است. در حالیکه ساعت دو پایان وقت اداری است؛ در اتاق هایشان را برای صرف صبحانه(یک ساعت) و نماز وناهارهم به مدت یک ساعت می بندند. بعضی از عابدان آنها از ساعت ۱۲درحال وضو گرفتن وآمادگی برای نماز وناهار هستند.

گاهی هم  پشت میزشان، گیم بازی می کنند. اگر هم در حال بازی نباشند در حال بحث برسر تیم فوتبال مورد علاقه هستند. اگر بیش از یکبار صدایشان بزنید با یک کلمه” اَه” چنان روی شمارا گُل مال می کنند که پنداری مدال جام جهانی را از دستان آنها سرانده اید.

همه اینها به یک طرف، بهانه های بی دلیلی که می گیرند هم یک طرف قضیه را لنگ کرده است. دولت الکترونیک سالهاست که در بوق های مختلف دمیده است واین ساز کهنه وسیم در رفته هنوز اول راه است. هر اداره ای لیستی از کپی مدارک دارد. از شناسنامه وکارت ملی ومدارک مربوط به هفت جدمان را، بارها وبارها در مراجعات مختلف تقدیم کرده ایم وباز برای مراجعه بعدی همان مدارک را باید تحویل بدهیم.

آیا دولت الکترونیک که یکی دیگر از مصادیق مدیریت یک هویی است به این معنی نیست که دیگر کاغذی در کار نباشد؟

تا آنجایی که درک کردم تنها خدمتی که دولت الکترونیک کرده این است که از هر مدرکی یک اسکن می گیرند وهمه فهم ما از دولت الکترونیک همان وهمین است. (وقتی قبل از اینکه زیر ساخت های یک کار برنامه ریزی شود کار را شروع می کنندو با آزمون وخطا باگ ها  ونقاط خطای سیستم را بررسی میکنند نتیجه بهتری بدست نمی آید. حال در این مسیر چقدر از مردم وقت وانرژی دزدیده می شود اصلن مهم نیست).

وقتی به بانک رفته بودم برای بار چهارم اساسنامه وآگهی تغییرات وروزنامه رسمی کپی کارت ملی افراد عضو هیات مدیره و… را برای حسابی که از سال۷۸در همان بانک افتتاح شده است در خواست کرد. حال آنکه به قول خودشان با زدن یک شماره ملی تمام حسابها واطلاعات افراد بالا می آید.  به کارمند اعتراض کردم جوابی قانع کننده داد که بدم نیامد با شما هم درمیان بگذارم.

گفت:ببینید ما وقت نداریم برای تکمیل اطلاعات به مدارک مراجعه کنیم وقتی شما به راحتی مدارک را برایمان می آورید چرا ما اذیت بشویم.(از تعجب دهانم آنقدر باز شده بود که فکم قفل شد).

در مراجعات مکرر به ادارات دولتی متوجه شدم که  در هرکدام به نوعی وقت وزمان مراجعه کنندگان را بی ارزش می کنند. دوستی که خود دستی در کار داشت می گفت: به ما دستور رسیده که هرروز،  تعداد مشخصی از ارباب رجوع را راهنمایی وکارشان را انجام دهیم.

من لیلا فرزادمهر منکر افرادی که با وجدان کاری به فکر رسیدن به امورات مردم اند، نیستم. حرفم این است که همانطور که وقت خودمان ارزشمند است برای وقت دیگران هم ارج بنهیم.

یادمان بماند همیشه در پشت میز نیستیم وقتی طرف دیگر میز قرار گرفتیم همان رفتاری را می بینیم که شایسته مان است.

یا حق

ارائه شده در سایت لیلا فرزادمهر

شاید از این مطلب هم خوشتان بیاید

author-avatar

درباره ModirSite

سالهاست که حسابداری می کنم. متولد دهه پنجاه هستم وچند سالی است که برای دل خودم مطالب واتفاقات روز مره ر ا داستان میکنم. زندگی پراز فراز وفرودی داشته ام وبه لطف خداوند توانستم دخترم را به ثمر برسانم. اگر مایل هستید سرگذشتم را بخوانید در میان داستانهایم میتوانید آنرا ببینید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *