داستانک

کلامی که از تیرکش دهان خارج شود

An arrow that comes out of the mouth
An arrow that comes out of the mouth

حرف نا بجا که کسی را ناراحت می کند

تا حالا براتون پیش آمده که پشت سر کسی حرف وناسزایی بگید وکسی که کنارتون ایستاده برادر یا خواهر طرف باشد؟

همکارم تعریف می کرد که در دانشگاه دور هم جمع شده بودیم. یکی از همکلاسی ها اصرار داشت که این صدا را بشنوید ونظر بدهید. گوشی را روشن کرد وصدایی نا کوک در فضای دشت بگوش می رسید. هر کدام از دوستان نظری ممتنه دادند. یکی گفت: بدک نیست. بعدی گفت: ای،  خوبه .

برای اینکه خودی نشان بدهم واظهار فضلی کرده وبقیه را بخندانم، گفتم: مثل صدای گوریلی است که در جنگل روی سینه می کوبد وفریاد می زند.

ناگهان سکوت برقرار شد وانگار زمان ایستاد. همکلاسی که صدارا پخش کرده بود از پیشانی شروع به سرخ شدن کرد. با لرزش خفیفی گفت: این صدای برادرم بود که برایتان پخش کردم.

حالا با این شرایط آیا مجالی برای اصلاح گفته پیدا می کردید.

بار دیگر با آژانس به مسیر رسیدم. برسر کرایه توافقی با راننده بحثم شد. چون در محل خودمان بودم صدایم را در گلو انداختم. آنچه نیاز بود به راه رفته ایشان نثار کردم. مرد همسایه کناری ایستاده بود ونگاه می کرد .

کمی که فروکش کردم به همسایه نزدیک شدم وگفتم: آدم بی شخصیتی بود. به انتظار تایید همسایه صورتش را جستجو کردم.

مرد کمی جابه جا شد وگفت: اون راننده آژانسیه برادرم است.

به نظرتون برای رفع ورجوع چکار میتوان کرد جز لبخند وعذر خواهی.

کلام مانند تیری است که از چله رها شده وبازگشت آن غیر ممکن است مراقب کلامتان باشد.

ارائه شده در سایت لیلا فرزادمهر

شاید از این مطلب هم خوشتان بیاید

author-avatar

درباره ModirSite

سالهاست که حسابداری می کنم. متولد دهه پنجاه هستم وچند سالی است که برای دل خودم مطالب واتفاقات روز مره ر ا داستان میکنم. زندگی پراز فراز وفرودی داشته ام وبه لطف خداوند توانستم دخترم را به ثمر برسانم. اگر مایل هستید سرگذشتم را بخوانید در میان داستانهایم میتوانید آنرا ببینید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *