داستانک

داستان ۲۴- صد داستانک ۲۹ شهریور ۱۴۰۱(بلاکم نکن)

داستان ۲۴- صد داستانک ۲۹ شهریور ۱۴۰۱(بلاکم نکن)

 

آخرین پیامی که شب گذشته روی صفحه نمایان شد درست وقتی بود که برای شروع درس خواندن مهیا شده بودم. امسال برای دکترا آزمون داشتم وتنها یک ماه فرصت باقی است تا بقیه مطالب جا مانده را به همراه کتابهای قبلی مرور کنم.

پیام از طرف ناشناسی بود که نوشته بود: دوست داشتن بهترین شکل مالکیت است ومالکیت بدترین شکل دوست داشتن.

به صفحه خیره شدم ولی هیچ درکی از پیام نداشتم.

تایپ کردم: ببخشید شما؟

بازهم پیامی دیگر رسید: دنیا پراز مالکیت است غافل از اینکه ما مملوک هستیم وهیچ مملوکی نمی‌تواند مالکیت داشته باشد.

پیامی دیگر رسید: مملوک من! الان چه می‌کنی؟

-حوصله سربه سر گذاشتن ندارم از اینکه پاسخی به سوالم ندادید معلوم است مزاحمی بیش نیستید.

-صبر کن بلاکم نکنی

توجهی به استیکر های التماس وقلب وخواهش ولطفنی که با گربه‌های متفاوت می‌فرستاد نکردم واز روی سه نقطه بالای گوشی بلاکش کردم.

شاید از این مطلب هم خوشتان بیاید

ارائه شده در سایت لیلا فرزادمهر

author-avatar

درباره ModirSite

سالهاست که حسابداری می کنم. متولد دهه پنجاه هستم وچند سالی است که برای دل خودم مطالب واتفاقات روز مره ر ا داستان میکنم. زندگی پراز فراز وفرودی داشته ام وبه لطف خداوند توانستم دخترم را به ثمر برسانم. اگر مایل هستید سرگذشتم را بخوانید در میان داستانهایم میتوانید آنرا ببینید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *